خاطرات بچه ی سرمحله

تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم .....که محرابم بگرداند خم ان دلستان ابرو !!!! جعفر سحابی

تبلیغات تبلیغات

تیمساز

. ( 1 ) سلام جناب منصوری ..................... اجازه می خوام حال و هوای انتخاباتی که شما و مردم شهر مارا از وجود شما محروم کردند در چند مثل بیان کنم . ............................ اپیزود اول ............... سال 54 تو پادگان قوشچی سراب دوره اموزشی را می گذراندیم. اکثر بچه ها یه رادیو جیبی داشتند از جمله من که همیشه اماده به یراق بود و اون روزها دوران گل کردن و شکوفایی حمیرا و مهستی و هایده بود در بدر دنبال ایستگاهی که این عزیزان بخونند .
ادامه مطلب

اب الو

سلام جناب منصوری. ................. ادامه پست قبل در مورد حال و هوای انتخابات پارسال . ........................ اب الو یادت رفت ؟؟؟؟ ................... حاکم شهری یبوست شدید داشت و چون صبح ها از هر صنف ی به خدمتش می رسیدند از شدت ناراحتی حکم شلاق و زندان می داد . مرد رندی قرار بود به خدمت حاکم برسد برای گرفتن دستور کاری که براش نان و اب داشت . مرد رند شب یه کیسه الو به نوکر حاکم داد و یه چند تومنی مزد دست بهش گفت الو را اب کن و به حاکم بده شکم بی صاحبش کار
ادامه مطلب

تیمسار

تشکر و اعتذار !!!! ................................. جناب تیمسار منصوری .. با تشریف فرمایی به کلبه فقیرانه حقیر در روز عید سعید فطر بر من و خانواده ام منت نهادید و ما را شرمنده فرمودید . وبا هدیه ارزنده ای که نشانه علو طبع و بینش شما و میهن دوستی شماست این شرمندگی را برای اینجانب مضاعف نمودید . شاهنامه کتابی که هویت فرهنگی ماست و در خیل کتاب ها مظلوم ترین و مبغوض ترین هست . و ساعتی را که در جوار شما بدور از هیاهوی زمانه به سر بردیم فراموش ناشدنی است.
ادامه مطلب

نخود افغانی

مهمان سفره امام زمان (عج) ..................... از حرم با اتوبوس وارد یه اتوبان خیلی بزرگ شدیم و در عرض چند دقیقه به جمکران رسیدیم .از دور مسجد جمکران و گنبد و گلدسته های اون پیدا بود و هر چه نزدیک می شدیم عظمت و بزرگی و ساختمان و صحن های جمکران بیشتر نمو دار می شد مسجد کوچکی که چند سال پیش دیده بودم با صحن خاکی حالا چندین صحن تمیز و سنگ کاری و گلدسته ها مثل گلدسته های مسجد النبی در مدینه جمکران در گذشته در حاشیه شهر قم واقع بود .ولی با این ساختمان ها و
ادامه مطلب

جمکران

چاه امام زمان در جمکران ................ به مسجد مقدس جمکران بعد از گذشتن از صحنی وسیع مشزف شدیم همه چیز عوض شده بود بار قبل مسجدی کوچک ولی اکنون مسجدی بسیار بزرگ و روشن و دلنواز درست کرده اند و حسابی خرج کرده اند و ابرومندانه . .................. در هر گوشه ای چند نفر مشغول نماز و عبادت و استغاثه به درگاه خدا البته با توسل به امام زمان . چیزی که توجهم را جلب کرد در دست همه نمار گزاران تسبیح های صد دانه ابی رنگ و استاندارد و یک جور .
ادامه مطلب

خضر نبی

کوه خضر نبی ............. اتو بوس ما را پای یه کوه پیاده کرد که یادمان شهدای گمنام بود و به شکل یه گل لاله با سیمان درست کرده بودند و شاید ده شهید اونجا ارمیده بودند . شهدایی که از عزیز ترین هدیه خدا یعنی جان گذشتند و از کشور و دین دفاع کردند و حتی استخوان های اونا به دست مادران خود که چشم به در داشتند نرسید . و بعد از سال ها افرادی پیدا شدند که مثل قوم مغول هر چه بود خوردند و بردند و اختلاس کردند.
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها