خاطرات بچه ی سرمحله

تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم .....که محرابم بگرداند خم ان دلستان ابرو !!!! جعفر سحابی

تبلیغات تبلیغات

تیمساز

. ( 1 ) سلام جناب منصوری ..................... اجازه می خوام حال و هوای انتخاباتی که شما و مردم شهر مارا از وجود شما محروم کردند در چند مثل بیان کنم . ............................ اپیزود اول ............... سال 54 تو پادگان قوشچی سراب دوره اموزشی را می گذراندیم. اکثر بچه ها یه رادیو جیبی داشتند از جمله من که همیشه اماده به یراق بود و اون روزها دوران گل کردن و شکوفایی حمیرا و مهستی و هایده بود در بدر دنبال ایستگاهی که این عزیزان بخونند .
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها